نقد و بررسی اختصاصی فیلم پنجه آهنی (The Iron Claw) 2023 از سینمارنا
سنگ زیر آسیاب هم تحت فشار ترک میخورد!

امتیاز 3.5 از 4
پنجه آهنی از درخشانترین آثار سال ۲۰۲۳ است که آنطور که شایسته بود دیده نشد. یک تراژدی غم انگیز از خانواده وان اریک، افسانهی نمادین کشتی کج.
آنچه که پنجه آهنی را برجسته میسازد بیشتر از خود داستان زبان و بیان کارگردانی درخشان آن است که شان دورکین برای نمایش فیلمش به کار برده. از همان ابتدا که فیلم با یک رینگ مسابقه با صندلیهای خالی و چراغهای روشن به صورت فریتس وان اریک دیزالو میشود بگیرید تا صحنه تمرینات کوین که خود را به زمین میزند و هر بار بلند میشود و این سیکل در بطن خود به حدی عبث است که مخاطب پیش خود در ذات هدف ورزشکار تردید میکند.
در فیلم چند بار اشاره به نفرین خاندان وان اریک میشود. نفرینی که حتی با وجود اینکه کوین (زک افرون) قهرمان داستان در ابتدا به آن اعتقادی نداشت، حتی وی را هم در مقطعی دچار ترس و وحشت میسازد. در واقع نفرین وان اریک همان استبداد پدرسالارانهای بود که فریتز در رابطه با فرزندان خود پیش میگرفت. این اولین فیلمی است که دیدم به این وضوح و آسیب شناسانه در مورد والدینی است که به فرزندان نگاهی به مثابه سرمایه دارد و هر آنچه که با ناکامی، از دست یافتن به آن بازماندهاند را در فرزندانشان جستجو میکنند. و این ناکامی و عدم توفیق یا همان نفرین وان اریکها میراثی بود که قرار بود به نسل بعدی منتقل شود و میبینیم که چطور تک به تک برادران قصه، قربانی این خودخواهی جنون آمیز پدر خود میشوند.

نکته درخشانی که برای من فیلم را جذابتر میکرد این است که شان دورکین کارگردان فیلم در نیمه ابتدایی پنجه آهنی روایتی سرخوشانه از قصه خود دارد و هرچه از نیمه بیشتر عبور میکنیم سقوط هولناک وان اریک ها را دردناکتر و مهلکتر شاهدیم و این بسیار مهم است زیرا که اگر از اول این خانواده را غرق در مشکلات و ناکامیها میدیدیم شاید ما هم این حق را میدادیم که کلاً اقبال از این خانواده رویگردان بوده و حق دارند که این نفرین را روی نام خانوادگیشان قبول کنند. اما فیلم ساز جنبههای مثبت این برادران را به ما نشان میدهد. پسران با استعدادی که هر کدام برای خود پتانسیلهای بزرگی داشتند اما پدری که چشمانش فقط هدف خودش را میبیند و مادری که همیشه تسلیم است این پتانسیلها را در فرزندانشان نابود میکنند.

از سوی دیگر فیلم مفهوم تلاش کردن و مبارزه به هر قیمت را به چالش میکشد. ورد زبان فریتز و در ادامه پسرانش این بود که ” اگر سرسختترین قویترین و موفقترین باشیم هیچ چیز نمیتونه به ما آسیبی بزنه ” روحیه جنگندگی مسمومی که با مردانگی افسارگسیخته ترکیب شده و نتیجه فاجعه باری که این کلیشههای جنسیتی میتواند به بار بیاورد را مشاهده میکنیم. فریتز و باورهای مخربش از مفهوم مرد بودن که به صورت سیستماتیک در خانوادهاش لحاظ میشد، همچون گریه نکردن، تلاش کردن و سختی کشیدن باعث میشد تا برادران وان اریک دچار فروپاشیهای روانی شده و منجر به مرگ خواسته و ناخواسته آنها شود. در این بین ما کوین را داریم که وقتی برادرانش را یک به یک از دست میدهد باز هنوز هم دست از تلاش بر نمیدارد و باز هم تمرینات دیوانه وارش را ادامه میدهد تا آنجا که بالاخره به خود آمده و متوجه میشود که رهایی از زندان پدرش با موفقیت ورزشی ممکن نیست. چاره تنها در رها کردن آن است و اینجاست که قهرمان داستان ما برخلاف بسیاری از درام های ورزشی دیگر که با پایانی حماسی به اتمام میرسند، با آرامش ناشی از رها کردن هر چیزی که مربوط به گذشته است به پایان مییابد. رویکردی که به ما این نکته عبرت آموز را یادآور میشود که همیشه بیش از حد به موفقیتها بهان ندهیم. گاهی توفیق ما در چیز دیگری وجود دارد و قرار نیست که حتما برای به دست آوردن موفقیت بیش از ظرفیتهای انسانی مان انتظار داشته باشیم.
نویسنده : امیرحسین رمضانی





