
امتیاز: 3 از 4
فیلم اتاق دبیران ساخته ایلکر چاتاک محصول ۲۰۲۳ از آن دسته فیلمهایی است که ویژگیهای جشنوارهای بودن را کاملاً در خود دارد، منظور از فیلمهای جشنوارهای چیست؟
اجازه بدهید که از این جا شروع کنیم که اصلا فلسفه ی جشنواره های سینمایی چیست. در واقع جشنواره با هدف معرفی فیلمهای تازه ساخته شده برگزار میشود (مثل یک فستیوال مد و لباس و یا محصولات دیگر) که در آن ستارگان و افراد مشهور سینما دور هم جمع میشوند و فیلمهایشان را به صورت محدود اکران میکنند. از آنجا که در جشنوارههای معروف تقریباً تمام رسانههای سینمایی فعال، نمایندههایشان حضور دارند و به تماشای فیلمها میپردازند، در نتیجه مشاهدات و گزارشها و نقدهایی که منتشر میکنند بسیار میتواند در معرفی و تبلیغات یک فیلم تازه ساخته شده در نوبت اکران سراسری کمک کند.
حالا که این توضیحات داده شد به این دقت کنید که اکثریت مخاطبان حاضر در جشنوارهها را ژورنالیستها و مقاله نویسهای سینمایی تشکیل میدهند که اصولاً این جماعت عزیز منتقد علاقه دارند که فیلم یک چیزی در چنته خود داشته باشد که بتوان از طریق آن قلم فرسایی کرد و صفحات مورد انتظار سردبیر محترم رسانه ی کارفرمایشان خالی نگذارند. پس اصولا هر چه فیلم تمثیلیتر باشد مورد پسندتر است، هرچه درون مایه و زیر لایه های اجتماعی سیاسی داشته باشد بیشتر میتوان از آن حرف زد. لزوما حتی لازم نیست که از لحاظ فنی و تکنیکی در سطح عجیب و غریبی باشد همین که فیلم حرفی میخواهد بزند کافیست. حال اتفاقی که میافتد این است که عدهای از فیلمها برای چنین مخاطب و فضایی از همان ابتدا ساخته میشوند و هدف گذاریشان همین جشنوارههاست که اتاق دبیران به خوبی این چک لیست تمثیلی بودن را با یک تیک بزرگ زده. پس میشود خوراک خیلی خوبی برای فستیوالهای جهانی به حسابش آوریم. نکتهای که باید ذکر کنم در تکمیل این صحبتها این است که تمام اینها اصلاً عیب و ایراد نیست و این مسائل را به عنوان نکته منفی ذکر نکردیم، صرفاً برای آشنایی با فضای ساخت و بازاریابی فیلمهای اصطلاحاً هنری گفته شد وگرنه اتاق دبیران را هم میتوان فارغ از مسائل فرعی مثل یک فیلم مستقل دیگر دید و از بعد سینمایی بررسی نمود.

در مورد فیلمها همواره میتوان از دو بعد فرمی و محتوایی آنها را بررسی کرد، در این جا اگر بخواهیم ابتدا از محتوا فیلم را بررسی کنیم سپس به مبحث فرمی برسیم به این صورت است که اتاق معلمان به طور تقریبا اغراق شدهای مثالی از یک جامعه مدرن و ایدهآل امروزی است که البته چالش های خودش را دارد. در همین ابتدا باید گفت که فیلم ایده ی جالبی دارد و مسئله ی روز اروپای غربی را دستمایه قرار داده، که شاهد دورانی هستیم که مهاجرت گسترده وجود دارد ، اختلاط فرهنگی و نژآدی بوجود آمده و به تبع آن مفاهیم اخلاقی به شدت تغییر کرده و چقدر همه اینها میتواند برای سیستم چالش زا باشد، چه این سیستم جامعه آلمان باشد و چه در یک مقیاسی بسیار کوچکتر یک مدرسه.
حالا سوالی مهم که پس از دیدن فیلم مطرح میشود این است که سازندگان اثر برای به تصویر کشیدن این آرایه تمثیلیشان آیا مسیر درستی رفتهاند؟و اگر جواب آری است در اجرا منجر شده که اثرگذار باشد یا خیر چون قدر مسلم بر این است که شما نهایتاً در یک اثر هنری موفق باید بر مخاطب خود اثر بگذارید، یک فیلم سینمایی هرچه قدر هم که درون مایهی غنی داشته باشد از در احساس است که با مخاطبش صحبت میکند و الا که صرف حرف زدن که کار سختی نیست اینه که به صحبت ما گوش بدهند سخت است، که هنر در اینجا وارد عمل میشود.
با توجه به فیلم میتوان ادعا کرد که تا حد قابل قبولی ایلکار چاتاک از پس این کار برآمده و لحظاتی هستند که طل آن درام ساخته شده و مخاطب درگیر ماجرای پیش آمده میشود، به خصوص در نیمه اول فیلم که به سرعت یک موقعیت تعلیقی از سرقتهایی که در مدرسه رخ میدهد به وجود میآورد و معلمی که با روحیات آزادیخواهانهای که دارد سعی میکند تا درباره دزدیها دست به آزمایشی بزند که نتیجه آن سلسله حوادثی را به وجود میآورد که تنش را در ادامه فیلم افزایش میدهد. معلمی که نیات خیرخواهانهاش منجر به رخدادهای غیرقابل پیشبینی تلخی میشود.
البته که یکی از ایراداتی که میشود گرفت این بود که فیلم هیچ تغییری در خط داستانی خود ندارد، شخصیتها و اوضاع و احوال و روابط جاری در مدرسه در پایان همانی هستند که از ابتدا بودند یا در تعبیری بهتر روند فراز و فرودی در سیر فیلم چندان حضور ندارد. فیلمهای کمی نیستند که در طی یک رویکرد مدرن از اصول کلاسیک داستانگویی فاصله میگیرند و سعی دارند تا صرفاً برشی از یک زندگی را به تصویر بکشند، بدون اینکه نتیجه خاصی داشته باشند و بدون اینکه فنون قصه پردازی فیلم مرسوم را استفاده کنند ماجرا را جلو می برند. این کا به خودی خود بد نیست و فیلم های قابل اعتنایی هم بدین صورت ساخته شدهاند ولی وقتی به عنوان فیلم ساز در ابتدای فیلم میزانسن افتتاحی را طوری میچینی که قرار است دزدی و پیدا کردن دزد مسئله باشد و بعد در طی چرخش ۱۸۰ درجه اعلام کنی که دزدی اصلاً بهانه است و ماجرای من چیز دیگری بوده و حالا از این به بعد به این صورت ادامه میدهیم، این را میشود ایراد در نظر گرفتو برای من نوعی گول زدن و دام پهن کردن برای مخاطب میتواند محسوب شود.
نکته دیگر که ذکر آن به نظر خالی از لطف نیست این است که بعد از دیدن فیلم احساس کردم که اگر آلمانی یا کلاً اروپایی بودم خیلی بهتر میتوانستم با فیلم ارتباط برقرار کنم حقیقت اینکه برای من به عنوان مخاطبی از ایران کمی فضای مدرسهای که به تصویر کشیده شد اگزوتیک محسوب میشود این حجم از مطالبهگری در بین بچههای مدرسهای و روشهای تدریسی استدلالی و مباحثهای که با دانشآموزان کار میشود تا خودشان به جواب برسند و غیره و غیره، همگی برای من از نظر تجربی غریب بود. برای همین است که من از این سوی دنیا نمیتوانم قضاوت این را داشته باشم که تا چه حد کارگردان رویکرد مبالغه آمیز در قصه خود داشته و چه حد از واقعیت وام گرفته.
اما در مجموع باید گفت که اتاق دبیران برای من از دسته فیلمهایی بود که کاملاً موضع میانه را برایش در نظر میگیرم همان تعلیق ناشی از دزدی را، هم میتوانم زیرکی سازندگان برای افزایش کشش قصه در نظر بگیرم و هم از طرف دیگر احساس کلک زدنی که به من دست داد را متذکر شوم به هر حال این هم روشی است و نهایتاً نمیتوان ایراد عجیب و غریبی به کارگردان گرفت. ضمن اینکه موارد دیگر فیلم از قبیل موسیقی و بازیهای بازیگران در سطح استاندارد و مقبولی قرار دارد و در مجموع اتاق دبیران را قابل دیدن و میکند.
نویسنده : امیرحسین رمضانی




عالی بود لذت بردم