
امتیاز کاربران
امتیاز : 3 از 4
پلیس خفن ساخته ادگار رایت به صورت کلی از همان فرمول موفقیت آمیز شان مردگان استفاده میکند. رایت همانطور که در فیلم قبلی خود به سراغ هجو و نقیضه پردازی از فیلمهای ترسناک زامبی محور رفته بود اینجا هم از متریال موجود در فیلمهای buddy cop اکشن محور سینمای جهان استفاده میکند و نتیجه کار اثری کاملاً سرگرم کننده و رضایت بخش است.
اما دلیل موفقیت فیلم تنها به همین خلاصه نمیشود بلکه تفاوت اصلی پلیس خفن و شان مردگان استفاده از پتانسیل تضاد و تناقض موجود در بستر فرهنگی بریتانیا در برابر فرهنگ فیلمهای اکشن پلیسی دیگر است. توجه داشته باشید که کمدی در ذات خود اصولا از موقعیتهای متناقض به وجود میآید و از این رو خلق داستانی اکشن و پلیسی به سبک و سیاق هالیوودی در قلب فضای روستایی و آرام و سنتی بریتانیا خود به تنهایی یک موقعیت کمیک است. فیلمهای اکشن نامدار در این عرصه را در ذهن مرور کنید، اصولاً همگی در فضای شهری از نوع متروپولیس رخ میدهد و ادگار رایت با بردن داستان خود به مناطق سرسبز وست کانتری انگلستان دست به اقدامی رادیکال میزند که دست بر قضا جواب خوبی هم میگیرد.

در نقد فیلم شان مردگان هم ذکر کردیم که ادگار رایت و سایمون پگ آن فیلم را در نتیجه خوره فیلم ترسناک بودن (به اصطلاح گیک بودن) توانستند بسازند. اینجا هم همین رویه وجود دارد اما نه به آن شدت فیلم قبلی. در شان مردگان تسلط رایت بر ژانر به قدری بالاست که میتواند دست به باز تعریف آن بزند اما در اینجا چنین دستاوردی وجود ندارد. معلوم است که رایت در ژانر اکشن پلیسی همچون ژانر زامبیها غرق نیست و پلیس خفن در سطح یک پارودی درجه یک باقی میماند. البته که به هیچ وجه خوردهای بر این مورد نیست بلکه صرفاً جهت یادآوری در کار بزرگی است که رایت در ساخته قبلی انجام داده بود.
اما پلیس خفن برخلاف ظاهر سطحی و معمولی خود اتفاقاً از نظر درون مایه تیغ انتقادی تیزی هم دارد و همین باعث میشود صرفاً با یک فیلم خندهدار طرف نباشیم بلکه کمدی به منزله حقیقی رخ دهد. اساساً شوخی در ذات خود حامل یک فهوای انتقادی است که میخواهد از طریق لفاف خنده تاثیر خود را بگذارد و اینجا رایت با به چالش کشیدن کلیشههای سنت بریتانیایی به ظرافت حرف خود را بیان میکند. در پلیس خفن مجرم یک شخص یا یک گنگستر که تشکیلاتی دور خود دارد نیست بلکه اهالی عموماً سالخورده و سنتی استنفورد هستند که در قالب یک فرقه مخفی به نام N.W.A سعی بر تصفیه روستای شاد و سرخوش خود از هرگونه ناخالصی دارند و برای این کار از هیچ جنایتی ابا ندارند.

فیلم دو بخش دارد که در هر دو آن تا حد خوبی میتواند موفق عمل کند نیمه اول بر خلاف عنوان فیلم هیچ سکانس پرهیجانی در خود ندارد در عوض به خوبی پر شده از موقعیتهای کمیک که آن را در قالب وصله ناجور بودن نیکلاس انجل در بین اهالی استنفورد شاهدیم اما نیمه دوم فیلم بسیار غافلگیرانه تبدیل به یک طوفان بزن بهادری میشود و واقعاً خندهدار میتواند عمل کند. نبرد گروهبان انجل و همکار او افسر باترمن با اعضای پیرمرد و پیرزن N.W.A که شدیداً خونین و خشن است بسیار خندهدار و در عین حال هیجان انگیز اجرا میشود. سکانسی که آقای تچر، پیرمرد آرام ابتدای فیلم که از زیر کاپشن بلند خود شاتگانی را که مخفی کرده بود بیرون میکشد و بیمهابا حمله میکند در زمره سکانسهای ماندگار من باقی میماند. اگر رایت در کارگردانی صحنههای اکشن اندکی تجربه بالاتر داشت نیمه دوم فیلم تبدیل به یک شاهکار میشد ولی خب حقیقت این است که علی رغم اینکه سعی شده ابن لحظات به اندازه کافی پر هیجان باشد ولی چیزی بیشتر از تیراندازیهای با کاتهای سریع نیست و کمی عدم تنوع با توجه به طولانی بودن فاز اکشن آن باعث میشود به مرور هرچه جلوتر برویم تب و تاب آن افت کند.
در انتها باید به زوج بسیار موفق سایمون پگ و نیک فراست هم اشاره کرد در واقع شیمی بین این دو بازیگر آنقدر خوب است که بتوانند بار عمده فیلم را به دوش بکشند و بزرگترین نقطه قوت پلیس خفن باشند وگرنه حقیقتاً علی رغم اینکه گفتیم شوخیها خوب و تم فیلم هم خوب بوده ولی بدون اجرای درست این دو تمام اینها در حد تئوری باقی میماند و عملیاتی کردن این موارد توسط این دو بازیگر است که پلیس خفن را موفق میکند.

ذکر یک نکته فرعی هم که شاید برای کسانی که آشنایی بیشتری با بازیگران مشهور امروز بریتانیا داشته باشند خالی از لطف نیست و آن مشاهده تعداد قابل توجهی از این ستارهها در پلیس خفن در روزهایی که هنوز سر زبانها نیامده بودند است. مثل پدی کاندنسینف اولیویا کلمن، مارتین فریمن، روری مک کان و حضور تیموتی دالتون بازیگر سابق جیمز باند.
نویسنده : امیرحسین رمضانی





