
استارترک محصول ۲۰۰۹ که یک باز راه اندازی از فرانچایز عظیمی به همین نام محسوب میشود به کارگردانی جی جی آبرامز در ماموریت خود که همان پیوند دادن مخاطب نسل جدید و مخاطبان سالهای گذشته است موفق عمل میکند. با این حال، امای بزرگی در این میان وجود دارد که ربطی به خود فیلم ندارد بلکه برای مخاطب غیر آمریکایی پیش میآید که در ادامه سعی میکنیم آن را بررسی کنیم.
حقیقت این است که نوشتن نقد برای فیلمی مثل Star Trek بسیار سخت است. شاید من فرد مناسب این کار نباشم چون استارترک را نمیتوان به عنوان فیلمی جدا و مستقل تماشا کرد بلکه نیاز به یک حداقل آشنایی با حدود ۷۰ سال تولیدات رسانهای در مورد استارترک است. شناختی که متاسفانه من با آن بیگانه هستم. صدها ساعت فیلم، سریال، انیمیشن، رمان و بازی که از این فرانچایز غولآسا وجود دارد باعث میشود که جهانی بسیار گسترده به وجود بیاید که امکان معرفی و دوباره بازگو کردن آن از ابتدا واقعاً غیر ممکن باشد آن هم در یک فیلم سینمایی دو سه ساعته. اگر که برای اولین بار با این مجموعه برخورد میکنید، این بزرگترین مشکل شما در مواجهه با پیشتازان فضا خواهد بود. جی جی آبرامز و تیم دستاندرکار ساخت فیلم در رویکردی ناگزیر و نه خودخواسته، تقریباً تمام مفاهیم و المانهای موجود در فیلم را با این پیش فرض که از قبل با آن آشنا هستید نمایش میدهند. از این لحاظ میتوان ادعا کرد که پیشتازان فضا از آن تولیداتی است که فقط و فقط برای مخاطبی که از سالها قبل با آن آشنا بوده که طبیعتاً اکثراً آمریکایی هستند ساخته شده. پدیده فرهنگی عظیمی که حتی از جنگ ستارگان هم قدیمیتر و گستردهتر است را نمیتوان به همین راحتی با یک فیلم هضم کرد. با توجه به اینکه خودم فیلم را همراه با دوستی دیدم که این شناخت قبلی را از پیش داشت، این تضمین را میتوانم بدهم که اگر از زمره افرادی هستید که با پیشتازان فضا آشنا هستند از دیدن آن پشیمان نخواهید شد چون در طی رویکردی منطقی آبرامز تاکید بسیاری بر حس نوستالژی مخاطب کهنه کار استارترک گذاشته و با کلکهای بازی با خط زمانی، تیم نویسنده فیلم موفق شدهاند علاوه بر اینکه بازیگران جدید را برای راهاندازی مجدد معرفی کنند در عین حال از نمادهای قدیمی و سنتی مجموعه هم غافل نشوند و آنها را برای قلقلک دادن حس نوستالژی مخاطب دخیل کنند.

سوای اینها اگر از این پیش نیاز قبلی، که گفتیم برای ارتباط گرفتن با فیلم لازم است عبور کنیم فبلم به عنوان اثری خوش ساخت میتواند موثر واقع شود. شخصیت پردازیها به خصوص ارتباط بین اسپاک (زاخاری کوئنتینو) و کرک (کریس پاین) شیمی بسیار خوبی دارد. این تضاد بین این شخصیتها که در ابتدا به حدی است که امکان ندارد آبشان از یک جوب عبور کند و بعد در نهایت به درک متقابلی از هم میانجامد، کمک میکند تا به جنبه دراماتیک فیلم به خوبی پرداخته شود و باعث میشود که زیر لایه تماتیک پیشتازان فضا که همان پذیرفتن کثرت فرهنگهاست به خوبی اثرش را بگذارد. این مفهوم کثرت گرایی که در فیلم وجود دارد، یکی از همان کهن الگوهای Star Trek است که تبدیل به شناسنامه این مجموعه شده.

در واقع تفاوت پیشتازان فضا با جنگ ستارگان از همین جا نشات میگیرد. استارترک همیشه داستان ماجراجویی و اکتشافات بوده و اینکه تمدنها و سرزمینهای ناشناخته را کشف کند و با آنها ارتباط بگیرد. در حالی که جنگ ستارگان یک حماسه است که از لحاظ اسطوره شناسی میتواند بررسی شود، استاترک همچون داستان دریانوردانی است که دنبال کشف سرزمینهای جدید و ماجراجوییهای متعاقب آن میروتد از همین نقطه نظر کار سازندگان ریبوت پیشتازان فضا در حفظ اصیلترین هویت مجموعه ارزش تقدیر دارد.
نویسنده : امیرحسین رمضانی





