نقد و بررسی

نقد فیلم ربوده شده (Taken) 2008 از سینمارنا

وقتی از اکشن حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم؟

امتیاز کاربران

0

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
امتیاز : 2.5 از 3
  ربوده شده اثر پیر مورل و تهیه کنندگی لوک بسون هنگامی که ساخته می‌شد احتمالاً سازندگانش هم فکر نمی‌کردند که فیلمی فراتر از یک فیلم ویدیویی باشد. حتی لیام نیسون هم که قرارداد بازی در این فیلم را امضا می‌کرد احتمالاً همین نظر را داشت ولی نتیجه کار پس از اکران، فراتر از انتظار بود و کار را به جایی رساند که ربوده شده تبدیل به یک فرنچایز معتبر در سینمای اکشن شد و بازیگر اول آن جایگاه خود را به عنوان یک ستاره نوظهور اکشن تثبیت نمود. اما علت آن چیست آیا فیلم شایسته آن همه توجهی که به آن شد بود؟ یا اینکه توفیق آن را باید صرفاً به حساب بخت و اقبال گذاشت؟
سینمای اکشن برخلاف بسیاری از ژانرهای دیگر اصولاً به آن مرحله از فرم هنری بنا به ماهیت خود نخواهد رسید. در یک فیلم اکشن مخاطب بر اساس تحریک آنی و لحظه‌ای که در فیلم رخ می‌دهد پای آن می‌نشیند و اصولاً کارکرد آن متفاوت از فیلم‌های درام است که بر اساس اثرگذاری‌های عمیق‌تر و طولانی‌تری که بر مخاطب عرضه می‌شود عمل می‌کند.
در فیلمی همچون ربوده شده چالش‌های پیش روی قهرمان داستان در لحظه و در کسری از ثانیه به وجود می‌آید و نیازمند واکنش‌های پرسرعت کاراکتر برای مرتفع کردن آن است و وقتی هم که قهرمان قصه یکی از این بحران‌ها را رد می‌کند بلافاصله وارد بحران بعدی شده و با چالش خطرناک‌تری روبرو می‌شود تا الی آخر که به جمع‌بندی نهایی برسد. در حالی که در مقابل، در بسیاری از فیلم‌های غیر اکشن از هر ژانری که باشد، اصول و استاندارد آن در روایت قصه به این صورت است که آن بحران یا چالش که عصاره و درون مایه اصلی قصه را تشکیل می‌دهد به آرامی و با شدت آرام تر ولی عمیق‌تر و مداوم‌تر در سرتاسر فیلم حضور پیدا می‌کند. از این رو مخاطب هم بر خلاف یک فیلم اکشن که از لحاظ نوسان در هیجان و احساسات، پیک‌های مرتفع و تیز و پی در پی تجربه می‌کند، در این فیلم‌ها نوسان احساساتش با موج‌های کم ارتفاع و طولانی رخ خواهد داد. بنابراین با این زاویه دید که گفتم در مقایسه ناخودآگاهی که بین ربوده شده و فیلم‌های مطرح دیگر در همان سال رخ می‌دهد اگر این تفاوت عملکردی را که ذکر شد در نظر نگیریم مقداری از حدود انصاف خارج می‌شویم. لب کلام به زبان دیگر این است که فیلم‌ها هر کدام با هدف مشخصی ساخته می‌شوند و برای من فیلمی موفق محسوب می‌شود که در مرحله اول تکلیفش با خود مشخص باشد و بداند چه می‌خواهد و بعد می‌بینیم که در پیشبرد این هدف توانسته موفق باشد یا خیر بنابراین وقتی فیلم ربوده شده را می‌بینی دیگر اهمیت چندانی پیدا نمی‌کند که چقدر داستان آن عمیق و تاثیرگذار است و یا اصلاً این داستان در دنیای حقیقی چقدر احمقانه است بلکه هدف آن غرق شدن در هیجان ناشی از تحریک احساسات مخاطب در لایه‌های سطحی است. آن هم به صورت یک ریتم تند و ضرب آهنگدار. چون اگر ضرب آهنگ تحرک فیلم پایین بیاید آن وقت مخاطب توجهش به سمت داستان و حفره‌های آن می‌رود و دست فیلمساز رو خواهد شد.
Taken
قبل از اینکه وارد صحبت در مورد خود ربوده شده و میزان موفقیت در رسیدن به اهداف آن برسم یک نکته دیگر هم باید ذکر کنم. اینکه تفکیکی که از ژانر اکشن و فیلم‌های دیگر کردیم، به صورت یک طیف است و دو سوی صفر و صد آن را شرح دادیم در حالی که در حقیقت هیچ فیلم اکشنی کاملاً و خالص اکشن نیست در هر حال یک نیاز حداقلی به داستانی دارد که بتواند تبدیل به یک فیلم ۹۰ دقیقه‌ای بشود و فیلمسازان همواره سعی می‌کنند تا یک نقطه تعادلی برای فیلم خود بیابند. توجه کنید که هرگز یک فیلم موفق نمی‌تواند هر دو سمت این طیف را در اوج داشته باشد چون به دلیل ماهیتی کاملاً متفاوت در مکانیسم عملکردی این فیلم‌ها همواره باید یکی از دو طرف طیف را فدای سمت دیگر نمود (همان بحث مشخص بودن تکلیف) البته که اندک موارد استثنایی وجود دارند ولی خب، بسیار انگشت شمارند!
حالا که مشخصه‌های یک فیلم اکشن را در ربوده شده تبیین کردیم باید ببینیم که در این راستا چه جایگاهی را بین رقبای خود می‌تواند پیدا کند. اول از همه این پیر مورل کارگردان و دوست همکارش لوک بهسون که نقش تهیه کنندگی را بر عهده دارد به خوبی از تکنیک خود به صورتی بسیار حساب شده و به اندازه در فیلم استفاده نموده‌اند تا نتیجه کار یک اکشن سریع و نفس‌گیر باشد که در طول فیلم به مخاطب اجازه تفکر را نمی‌دهد. رد این تکنیک را در ارکان مختلف فیلم می‌توان دید مثل فیلمبرداری تعقیب کننده آن که یادآور فیلم‌های بورن است و یا جامپ کات‌هایی که نه چندان افراطی در خشن شدن ریتم و القای فضای آشوب در حین درگیری‌ها کمک کننده هستند. همانطور که می‌بینید اصلی‌ترین و سخت‌ترین کار کارگردان در فیلم اکشن کنترل ضرب آهنگ است و ربوده شده نه آنقدر سریع و دیوانه وار است که سرگیجه بگیرد و نه آنقدر کند که باعث افت سطح آدرنالین در مخاطب شود.
اما در مورد دوم از موفقیت آمیز بودن ربوده شده به حضور لیام نیسون می‌توان اشاره کرد. می‌توانم بگویم تیم سازنده ربوده شده خوش شانس بودند که فرصت همکاری با بازیگری مثل نیسون را داشتند. نیسون به خوبی می‌تواند آن خشونت، سرسختی و بی‌رحمی خونسردانه را در شخصیت برایان میلز پیاده کند. یکی از میراثی که ربوده شده از خود به جا گذاشت این بود که پس از آن استفاده از بازیگران توانمند و مطرح در نقش‌های این چنین بیشتر مرسوم شد. چون فیلمسازان یه اثرگذاری بازیگر در باورپذیری کاراکتر بیش از قبل پی بردند. تا قبل از این بازیگران ژانر اکشن رزمی کارانی بودند که چندان به توانایی‌های بازیگریشان اهمیتی داده نمی‌شد اما حضور نیسون راه را برای حضور موفق بازیگرانی چون دنزل واشنگتن و کیانو ریو در این سبک از فیلم‌ها باز نمود و همچنین بازیگرانی مانند دانی ین که قبلاً صرفاً بدلکارانی بزن بهادر بودند توانستند بیشتر به جنبه‌های هنری بازیگری خود بپردازند.
در مجموع ربوده شده با اینکه در ادامه راه خود فروغ فیلم نخست را نداشت اما همان فیلم نخست درخشش لازم را دارد تا یک ساعت و نیم مفرح را برای مخاطب خود فراهم کند.
نویسنده : امیرحسین رمضانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا