نقد اختصاصی فیلم در حال و هوای عشق (In the Mood for Love) 2000 از سینمارنا
عشق بر زبان نیامده

امتیاز : 3.5 از 4
در حال و هوای عشق، درام عاشقانه محصول ۲۰۰۰ ساخته وونگ کار وای از آن دست فیلمهای شاعرانه است که تفکر اخلاقی را به نفع احساسات کنار میزند. به عنوان بیننده وقتی فیلم به اتمام میرسد چطور میتوان قضاوت عادلانهای از دو شخصیت حاضر در فیلم داشت. دو کاراکتری که چنان در سیطره محیط خود گرفتارند که فضای چندانی برای ابراز عشقشان باقی نمیماند و پاسخ به این سوال که آیا پرهیزی که در رابطه با هم پی گرفتهاند، درست بود یا خیر تا مدتی طولانی ذهن را به خود مشغول خواهد نمود.

داستان فیلم از این قرار است که در سال ۱۹۶۲ در هنگ کنگ زن جوان به نام خانم چان که منشی یک شرکت تجاری است و مردی روزنامه نگار به نام چو هر یک اتاقی را برای زندگی اجاره میکنند. همسر زن به نظر بنا به موقعیت شغلی بیشتر مواقع در سفر است و حضور ندارد و در آن طرف هم همسر مرد گویا کارمند هتلی است و اکثر مواقع شبها در خانه نیست. شرایط زندگی در آن خانه اشتراکی باعث میشود تا چو و خانم چان بیشتر با هم برخورد داشته باشند و مدتی که میگذرد کشش بیشتری بین خود حس میکنند تا اینکه کم کم متوجه میشوند که همسرانشان پنهانی با هم ارتباط دارند و همین واقعه شرایط را برای نزدیکی بیشتر آنها به هم هموار میکند. علی رغم اینکه هر دو از علاقه متقابل یکدیگر به هم خبر دارند، ولی به خودشان اجازه نمیدهند که همچون همسرانشان خیانت پیشگی اختیار کنند و ارتباطشان با هم را در حد یک رابطه دوستانه باقی نگه میدارند اما شرایط سخت زندگی در میان همسایگان مشکلاتی را برای پنهان نگه داشتن این رابطه به وجود میآورد.

وونگ کار وای برای روایت داستان خود از تمام ابزارهایی که یک کارگردان واقعی برای قصهگویی به کار میبرد استفاده میکند صحنه آراییها و انتخاب لوکیشن کاملاً در خدمت آن فضای بستهی اجتماعی پیرامون دو دلداده فیلم است. راهروهای تنگ و اشباع از وسایل در صحنهها، تنگنای اخلاقی و فرهنگی پیرامون چان و چو را هم استعاری و هم در عمل نمایش میدهد و در عین حال همین خود موجب نزدیک شدن آنها به یکدیگر میشود. سکانسهای مربوط به نودل خریدن را در نظر داشته باشید که هم زن و هم مرد چقدر آراسته به خرید غذا میرفتند گویی نودل خریدن برایشان تبدیل به قرار عاشقانه شده باشد از سوی دیگر نورپردازی و بازی با رنگها را داریم. راهروی هتلی که چو اجاره میکند تا خانم جان بتواند او را آنجا ملاقات کند آن هم فقط برای اینکه دو نفری روی داستانی که چو در حال نوشتنش است الهام بخش وی باشد، اشباع شده از رنگ قرمز است که گویی شور بیحد چو است که در هتل منعکس میشود. در کنار اینها موسیقی متن را هم لحاظ کنید تا اثرگذاری لحظات فیلم را دوچندان داشته باشید. موسیقی فیلم به خوبی در لحظاتی از فیلم وجود دارد که گویی آن لحظه ناب معاشقه در آن رخ میدهد.

فیلم پیوسته شخصیتهای چو و چان را در حالت برزخ نگه میدارد آنها علی رغم اینکه تشنه این عشق هستند اما همیشه از این عشق قطره چکانی استفاده میکنند شاید از شور عشق میترسند به هر حال آنها قبلا ازدواج کرده بودند و احتمالاً تجربهای بوده عاشقانه و حالا که این تجربه به خیانت منتهی شده تحمل پیمودن دوباره این مسیر را ندارند. گرچه که هرچه میگذرد مقاومت سخت و سختتر میشود جایی خود چو اعتراف میکند که فکر میکردیم ما مثل اونها نمیشیم و این گونه بر رسیدن به آخر خط مقاومت خود صحه میگذارد در نتیجه در ادامه با سخت شدن شرایط و مشکوک شدن همسایهها به این ارتباط چو تصمیم میگیرد که به سنگاپور نقل مکان کنند و پیشنهاد میکند که خانم جان هم با وی بیاید ولی چان از قبول آن سر باز میزند گویا برای چان ارتباطش با همسرش به گونهای وسواس تبدیل شده و طی رویکردی لجوجانه او میخواهد در این ازدواج مظهر وفاداری باشد و با این کار بر ننگین بودن رفتار شوهرش تاکید کند.
این ناتوانی در بیان کردن خود و تسلیم شدن در برابر خواسته درونی حتی تا سالها بعد ادامه پیدا میکند چه زمانی که چان به سنگاپور میرود و به محل اقامت او سر میزند ولی چو حضور ندارد و او آنقدر آنجا باقی نمیماند تا او برگردد بلکه فقط یک سیگار ماتیکی از خود برای چو باقی میگذارد از آن طرف چو نیز در نهایت ناامید از این وصال ، راز دل را با ستونهای معبد انگکور وات در کامبوج مطرح میکند.
حال و هوای عشق به نظر شاید در مورد عشق باشد اما در عین حال خیلی چیزهای دیگر هم هست خیانت، از دست دادن، فرصتهای از دست رفته، نوستالژی، گذر عمر و الی آخر و هرکس میتواند با تجربه منحصر به فرد خود به تماشای آن بنشیند.
نویسنده : امیرحسین رمضانی





