نقد و بررسی

نقد و بررسی فیلم بچه جایگزین (Changeling) 2008 از سینمارنا

کافکا در لس آنجلس

امتیاز کاربران

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
 امتیاز 3 از 4
فیلم بچه جایگزین ساخته کلینت ایستوود، فیلم استخوان داری است که با وجود اینکه مضامین متنوعی را برای بررسی در خود دارد اما به خوبی توانسته از پس این تکثر در مضمون بر بیاید و به عنوان یک فیلم موفق می‌شود که انسجام خود را حفظ کند.
داستان فیلم در مورد رویدادی واقعی در دهه ۱۹۲۰ در شهر لس آنجلس است. درباره مادری مجرد که با تنها فرزندش زندگی می‌کند و یک روز هنگامی که از کار برمی‌گردد متوجه می‌شود که فرزندش گم شده. در نتیجه به پلیس اطلاع می‌دهد اما پس از مدتی که پلیس به وی اعلام می‌کند فرزند او را یافته، متوجه می‌شود کودکی که تحویل او می‌دهند فرزند وی نیست.
یکی از راه‌های موفقیت یک داستان علاوه بر پرداخت مناسب انتخاب سوژه‌ای است که بتواند به تنهایی آنقدر جذبه داشته باشد که مخاطب را به دلیل شرایط بدیع و غریبی که با آن مواجه می‌شود کنجکاو کند و او را به سمت خود بکشد. به بیان دیگر اگر ماجرایی که تعریف می‌کنید داستانی نباشد که مخاطب هر روز با آن مواجه می‌شود از جهتی کار به نسبت راحت‌تری در جذب شنونده قصه دارید اما این روش محدودیت خود را دارد و این حقه می‌تواند مثل یک شمشیر دو لبه عمل کند. اگر به بهانه دراماتیزه کردن، وقایع غیرمعمول را بیش از حد در داستان لحاظ کنید مخاطب ممکن است دچار ناباوری شده و قصه گو را متهم به اغراق (خالی بندی) کند. سخن گزافی نیست اگر بگوییم که بچه جایگزین چنین قصه‌ای دارد حتی با اینکه عبارت بر اساس داستان واقعی ابتدای فیلم نمایش داده می‌شود واقعاً باور اینکه پلیس لس آنجلس این چنین بچه دیگری را به مادری که فرزندش گم شده قالب می‌کند کار بسیار سختی است. اما باید بگویم که داستان فیلم تا حد بسیار خوبی دقت تاریخی دارد و رخدادهای درون آن واقعی است.
کریستین کالینز (آنجلینا جولی) همچون قهرمان داستان‌های کافکا در در موقعیت ابزوردی قرار می‌گیرد که هرچه تلاش می‌کند تا عدالت را در قبال خود به دست بیاورد در برابر سیستم قضایی موجود ناکام‌تر است. تا حدی که وی را به بهانه اختلال روانی در تیمارستان بستری می‌کنند و عملاً می‌بینیم که یکی از داستان‌های کافکا از جنبه استعاری به مرحله عینیت رسیده و چنین چیزی واقعا رخ داده.
 کار خوبی که ایستود انجام داده و معمولاً هم در فیلم‌هایش این رویکرد را حفظ می‌کند پرهیز از سانتیمانتالیسم و بازی با احساسات مخاطب است و فیلم با لحن سرراست و بدون تاکید خود بر جنبه‌های احساسی نگرانی‌های یک مادر که از فرزند خود دور مانده و یا جزئیات شنیع جنایات نورث کات بچه کش تلاش می‌کند تا مخاطب با نفس خود ماجرا درگیر شود و به تعبیری دیگر با احترام به اصل واقعه رخ داده سعی دارد توجه ما را به خود داستان جلب کند تا جنبه‌های ملودراماتیک آن. باز هم تکرار می‌کنم برای این فیلم با توجه به شرایطش رویکرد به جایی محسوب می‌شود و نیازی به اضافه کاری نیست.
بخش دیگری که در فیلم نقطه قوت آن محسوب می‌شود ارائه تصویر جامع از روزگار و زمانه آن دوران است که می‌تواند در درک بهتر داستان کمک کننده باشد. برای مثال به تصویر کشیدن اینکه بیش از ۱۰۰ سال پیش جامعه مردسالار تا چه حد دیده ضعیف انگاری از جنس زن دارد و چقدر ناآماده است برای اینکه زن را به عنوان موجودی قابل جدی گرفتن بپذیرد. و چه خوب که نگاه سازندگان به این موضوع به دور از شعار زدگی است. کالینز به عنوان قهرمان داستان جسارت این را دارد که برای احقاق حق خود تمام توان خود را بگذارد اما تمام این تلاش در همان قالب زن دهه ۲۰ آمریکایی صورت می‌گیرد که با سنت‌های مرسوم آن دوران هماهنگ است و رفتاری که دارد همان رفتار مورد انتظار از یک زن طبقه متوسط با آن وقار و ادب مبتنی بر تربیت فرهنگی اوست. چیزی که امروزه شکل آن تغییر کرده و زن‌ها رفتار برون‌گرایانه‌تری دارند و بهتر خود را اظهار می‌دارندو به نظرم ایستوود با این نگاه واقع گرایانه به جای نگاه ایده آلیستی احترام بیشتری به جریان عدالت خواهانه در قبال زنان می‌گذارد تا سینماگرانی که با خلق کاراکترهای نامتناسب از جهان داستانشان صرفاً می‌خواهند از آب کره بگیرند.
Christine Collins (ANGELINA JOLIE) measures son Walter?s (GATTLIN GRIFFITH) height in the provocative drama from director Clint Eastwood, ?Changeling?.
 نکته دیگر این است که ایستوود مضمونی را برای فیلم خود انتخاب کرده که بیشتر از کارگردانی چپ‌گراتر انتظار می‌رود تا ایستوودی که نماینده طرز فکر سنتی در بین سینماگران است. اما با این حال رد پای محافظه‌کاری ایستوودی را در اینجا هم می‌توان دید و برای مثال در مسئله تناسب جرم و جزا با یکدیگر ایستوود ابایی از اینکه تصویری مثبت از مجازات اعدام ارائه کند ندارد. دقت کنید که شاید برای ما به عنوان اهالی کشوری مثل ایران چنین مسئله‌ای تابو نباشد اما باید در نظر داشت که برای سینمای آمریکا در دوران معاصر این طرز نگاه جسارتی می‌طلبد که هر کسی شاید آن را نداشته باشد. سکانس‌های مربوط به اعدام در سینما کم نیستند اما تقریباً در همگی آنها نوعی نگاه منفی به آن وجود دارد. با اینکه صحنه اعدام نورث کات با تمام جزئیات وحشتناک آن به تصویر کشیده می‌شود و حتی صدای شکستن گردن وی را هم می‌شنویم اما با این حال این حس را در انتها خواهیم داشت که این بهترین راه ممکن برای اجرای حداقلی عدالت در قبال وی می‌تواند باشد.
در نهایت باید گفت کلینت ایستوود در بچه جایگزین شاید آن برندگی و گزندگی نگاه خود را که در فیلم‌های دیگرش مشهود است ندارد ولی کماکان همان ایستوود صریح است که در تمام فیلم‌های دیگرش می‌توانیم شاهد باشیم. جسور و بی تعارف از اینکه دیگران چه فکری در مورد وی می‌کنند و به دور از هیاهوی رسانه‌ای در جهت جریانی که خود می‌خواهد شنا می‌کند و واقعا در سینمای امروز دنیا وجود چنین کارگردان مولف مستقلی نعمتی است.
نویسنده : امیرحسین رمضانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا