نقد و بررسی

نقد و بررسی فیلم امور دوزخی (Infernal Affairs) 2002 در سینمارنا

رنج تناسخ

امتیاز : 3.5 از 4

امور دوزخی گوهر کمیاب سینمای هنگ کنگ و ژانر پلیسی است. فیلمی به کارگردانی اندرو لائو و آلن ماک و نویسندگی آلن ماک و فلیکس چانگ که در سال ۲۰۰۲ اکران شد و در طی زمان به عنوان اثری کلاسیک و موفق در تاریخ سینما خود را ثبت نمود. موفقیت و بکر بودن فیلم به حدی بود که در سال ۲۰۰۶ مارتین اسکورسیزی بازسازی این فیلم را به عنوان جدا مانده روانه سینماها کرد که آن هم تحسین جهانی را به دنبال داشت.

در برخورد اول امور دوزخی داستانی جنایی و پلیسی با تم جاسوسی است که بسیار هم خوش ساخت است و تعلیق‌های موثر آن بر هیجان فیلم می‌افزاید. داستان دو جاسوس که یکی از جانب نیروهای پلیس به گروه‌های تبهکاری نفوذ کرده و دیگری از طرف خلافکاران وارد اداره پلیس شده و جاسوسی آنها را می‌کند. مدت زمان زیادی از فیلم نمی‌گذرد که در هر دو جبهه درگیر، طرفین متوجه حضور خائن بین خود می‌شوند و روئسای هرکدام از این نفوذی ها، مامور خود را موطف می‌کنند تا هویت خائن را برایشان آشکار کند. فراز و نشیب‌های فیلم از همین جا آغاز می‌شود و تا انتها ادامه پیدا می‌کند.

نمی‌توان منکر شد که امور دوزخی از جنبه‌های تماتیک شباهت‌های انکارناپذیری با فیلم مشهور دیگری دارد که اتفاقاً آن هم ساخته یک کارگردان هنگ کنگی دیگر است، به نام جان وو با فیلم تغییر چهره یا  Face/Off است. در تغییر چهره هم ما مسئله جابجایی هویت‌ها بین پلیس و تبهکار را شاهدیم که طی آن در یک منطق تخیلی و فانتزی صورت‌های جان تراولتا و نیکولاس کیج با هم عوض می‌شود. به نظر آلن ماک فیلمنامه امور دوزخی را تحت تاثیر تغییر چهره نوشته و اینجا این مسئله مطرح است که این سطح از دغدغه از بحران هویت در دو فیلمساز هنگ کنگی در فاصله زمانی نزدیک، امری اتفاقی است؟

به نظر خیر به خصوص در امور دوزخی که اشارات غیر مستقیمی به مسئله استعمار هنگ کنگ و در عین حال استعمار زدایی از آن و برگشت به سرزمین مادری دارد. سال ۱۹۹۷ پس از پایان یافتن اعتبار پیمان نانجینگ دولت بریتانیا مسئولیت اقلیم هنگ کنگ را به دولت جمهوری خلق چین واگذار کرد و این دوگانگی ارزشی در سرزمینی که حدود بیش از ۱۰۰ سال تحت تاثیر نظام فرهنگی بریتانیا رشد کرد و حالا باید به ریشه‌های خود برگردد، موضوع حساس مهمی است که حتی تا امروز در هنگ کنگ مطرح است. به همین دلیل است که فکر می‌کنم مسئله هویت مسئله جدی برای سازندگان امور دوزخی بوده که تحت تاثیر بحث روز آن دوران منجر به خلق فیلمنامه امور دوزخی شد.

مسئله هویت را از ابعاد مختلفی می‌شود به آن پرداخت ولی رویکردی که خود فیلم اتخاذ کرده، درست و غلطی و علت شناسی نیست بلکه نمایش رنج این بحران هویت است. در فیلم، تونی لیانگ در نقش پلیس مخفی را می‌بینیم که روی پشت بام در همان اوایل فیلم با رئیس خود صحبت می‌کند و از سختی‌ها و خطرات در گروه‌های جنایتکار می‌گوید و از آن طرف اندی لائو پلیس خائن را داریم که پیوسته نگران عهدی است که با سرکرده مافیا دارد و ترس از لو رفتن هویتش. گویی دو شخصیت جاسوس در فیلم محکوم به تناسخ شده‌اند. مفهومی که در عبارت آغازین فیلم هم به آن اشاره می‌شود و از آیین بودا نقل شده به این مضمون که بدترین مرتبه از طبقات هشت‌گانه جهنم، جهنم پیوسته است که در آن رنج توقف ناپذیر است. این اشاره مستقیم از بودیسم و مفهوم تناسخ سرنوشت دو شخصیت فیلم را بهتر معلوم می‌کند کاراکتر بازرس لائو در تلاش برای فرار از این جهنم دائمی موفق می‌شود حتی رئیس خود را که سرکرده مافیاست به عنوان تنها کسی که هویت واقعی وی را می‌شناخت بکشد. اما به سرعت این وین-یان پلیس مخفی است که به هویت وی پی برده و تهدید مستقیم بعدی برای او محسوب می‌شود. حتی با وجود اینکه در نهایت بازرس لائو در سکانس غافلگیرانه پایانی با مرگ وین-یان به نظر توانسته خطر را از سر خود برطرف کند، ولی در واقع این وین-یان بود که از جهنم پیوسته با مرگ خود رها می‌شود و لائو محکوم است که باز این مسیر را با هویت دروغین ادامه دهد و همیشه خطر برملا شدن خیانتش را پشت سر خود احساس کند. مسئله‌ای که در قسمت‌های بعدی امور دوزخی بیشتر به آن پرداختند و بازرس لائو بیشتر و بیشتر در این سیاه‌چاله فرو می‌رود.

قدرت عذاب این دوگانگی هویتی به حدی زیاد است که فرد را تا حد فروپاشی روانی می‌تواند ببرد حتی اگر در ظاهر همه چیز بی‌نقص پیش برود اتفاقا باعث می‌شود درون متلاطم‌تری داشته باشی و حفظ این پوسته سخت‌تر می‌شود و این است آن جهنم پیوسته. به یاد داشته باشید که وین-یان حتی به روانپزشک مراجعه می‌کرد و سعی می‌کرد در لفاف شوخی به وی بگوید که پلیس است. همین اعتراف ضمنی تسکینی برای روح در عذاب وی بود.

از همه این‌ها گذشته در مجموع باید گفت که امور دوزخی اثر محترمی در ژانر خود محسوب می‌شود. حقیقتاً این سطح از پرداخت عمیق به شخصیت‌های دخیل برای یک چنین فیلمی واقعاً کمیاب است در یک فیلم درام روانشناختی شاید راحت‌تر می‌توانیم انتظار را داشت ولی در فیلم این چنین واقعاً آفرین دارد.

نویسنده : امیرحیبن رمضانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا