نقد و بررسی

نقد و بررسی فیلم زودیاک (Zodiac) 2007 از سینمارنا

قتل در عصر ارتباطات

امتیاز کاربران به فیلم

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
 امتیاز: 3.5 از 4
زودیاک ساخته دیوید فینچر که آثار مشهوری همچون هفت و اتاق وحشت را ارائه کرده برخلاف آنچه که از وی توقع می‌رفت دست به اقدامی متفاوت زده و فیلم ششم خود را علی رغم اینکه در مورد مشهورترین قاتل زنجیره‌ای آمریکا است عاری از تمام کلیشه‌های مرسوم فیلم‌های جنایی ساخته.
داستان پیرامون زودیاک، قاتل زنجیره‌ای اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ است که در ایالت کالیفرنیا عموماً سانفرانسیسکو و توابع آن دست به جنایت می‌زد و در مورد قتل‌های خود و انگیزه‌هایش با روزنامه‌ها نامه‌نگاری انجام می‌داد. در مورد زودیاک باید توجه داشت که زودیاک یک فیلم کلاسیک جنایی محسوب نمی‌شود بلکه در حقیقت یک فیلم گزارش محور و تا حدودی مستند گونه از یک دوره تاریخی در آمریکا است که بر حسب اتفاق سوژه مرکزی آن زودیاک قاتل شده به خصوص هرچه در فیلم از نیمه عبور می‌کنیم استایل ژورنالیستی آن بیشتر و از غلظت اعمال پلیسی آن کاسته می‌شود.
فیلم با سکانس قتل دو جوان عاشق در کنار دریاچه آغاز می‌شود و شاهد هستیم که قاتل که چهره‌اش را هرگز نخواهیم دید پس از جنایت خود به پلیس درباره کشتاری که انجام داده اطلاع رسانی می‌کند. اگر فیلم زودیاک را همانند یک طیف در نظر بگیریم که از ژانر پلیسی معمایی به ژانر خبرنگاری میل می‌کند، سکانس ابتدایی نقطه اوج این ژانر پلیسی است و هرچه از این لحظه به جلو برویم، بیشتر و بیشتر به سمت فیلم‌هایی همچون جی اف کی و همه مردان رئیس جمهور می‌رسیم که در آن تلاش‌های بی‌امان خبرنگاران را برای عیان ساختن حقیقت شاهدیم.
اما آیا این لزوماً یک رویکرد اشتباه از فینچر است؟ حقیقتاً خیر. شاید بتواند پر ریسک باشد اما اشتباه فکر نکنم. پرریسک از این جهت که فینچر با اینکه قبل از این فیلم هم در ساخته‌های دیگرش نشان داده بود که توانایی ورود به ژانرهای مختلف و داستان‌های متفاوت را دارد اما با توجه به اینکه سوژه این فیلم مخصوصا در مورد زودیاک است و فینچر هم ید طولایی در پرداختن به قاتلین زنجیره‌ای دارد، شاید مخاطب از وی توقع داشته باشد همان کاری را که در فیلم‌های هفت و بازی انجام داده دوباره تکرار کند و این پتانسیل در فیلم زودیاک هست تا مخاطبی با این پیش زمینه را غافلگیر کرده و وی را اندکی دلسرد در برابر صفحه نمایش باقی بگذارد. ولی اگر این ذهنیت را از قبل نداشته باشیم و صرفاً بدون وسواس به موضوع فیلم و عقبه کارگردان پای زودیاک بنشینیم اتفاقاً فیلم لحظات درخشانی در خود دارد و می‌تواند داستان خود را به خوبی تعریف کند.
به این صورت که در فیلم زودیاک برخلاف روایت رمانتیک از یک داستان پلیسی شاهد یک رویکرد رئال هستیم و پلیس‌ها در زودیاک بیش از اینکه در میدان باشند و دست به اسلحه، پشت میز و غرق در نظام بروکراتیک شاهدیم. حقیقت امر این است که کار اعظم پلیس شامل همین موارد می‌شود اینکه در طی چرخه‌ای خسته کننده از هماهنگی‌ها بین نهادها و دستگاه‌های مختلف از حوزه‌های گوناگون در نهایت بتوانند به نتیجه قابل استناد در دادگاه برسند. قسمت اعظم توانمندی فیلم در ایجاد بحران و اضطراب برای مخاطب زمانی است که تقریباً همه به این نتیجه رسیده‌اند که زودیاک قاتل کیست اما با این حال ادله و شواهد لازم برای ارائه به دادگاه وجود ندارد و اینجا است که رابرت گری اسمیت کارتونیست روزنامه سانفرانسیسکو کرونیکل در طی تلاش وسواس‌گونه خود در قبال پرونده زودیاک وارد عمل می‌شود و سعی می‌کند با دور زدن قواعد دست و پاگیر پلیس پرونده را به سرانجام برساند.
با این حال همانطور که در قبل‌تر اشاره کردیم زودیاک در مورد یک فیلم پلیسی و جنایی معمول نیست بلکه بازنمایی از یک دوره تاریخی در آمریکا است. اینکه در عصری که سال‌های اولیه اوج گرفتن مطبوعات و رسانه‌های جمعی محسوب می‌شود یک قاتل زنجیره‌ای با استفاده از همین رسانه‌ها می‌تواند چه فضای رعب‌آوری را ایجاد کند. و به تصویر کشیدن هراس مردم کالیفرنیا در دوران قتل‌های زودیاک با جزئیات و دقتی مثال زدنی از نقاط درخشان فیلم محسوب می‌شود. علاوه بر این‌ها از لحاظ تکنیکی هم فینچر در راستای همین تم گام برمی‌دارد و نحوه تصویربرداری‌ها با قاب‌های تاریک و سرد در کنار تدوین با ریتم کند فیلم کمک می‌کند تا مخاطب به جای اینکه به سرعت از وقایع عبور کند با طمأنینه بیشتری فرصت داشته باشد تا در فضای پر اضطراب فیلم غرق شود.
اوج تکنیک فینچر در سکانسی است که گری اسمیت به خانه واوون می‌رود تا اطلاعاتی در مورد قاتل به دست آورد این سکانس پکیج کاملی است از مجموعه ای که در آن هر عنصر در اوج قرار می‌گیرد بازیگری فوق العاده، طراحی صحنه عالی، موسیقی گیرا و کارگردانی که تنه به تنه هیچکاک می‌زند.
در مجموع زودیاک فیلم خاصی است که متناسب با اسلاف خود در ژانر خودش عمل نمی‌کند و با رویکردهای جسورانه‌اش دست به ابتکار عمل می‌زند و یادآوری می‌کند که در دنیای حقیقی جانیان لزوماً به سزای اعمال خود نخواهند رسید.
نویسنده : امیرحسین رمضانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا