نقد و بررسی

نقد فیلم یک‌بار (Once) 2007 از سینمارنا

عشق در میان نت‌ها

امتیاز : کاربران

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
امتیاز : 3.5 از 4
 اگر بخواهید به عنوان یک تازه کار فیلم‌سازی را آغاز کنید فیلم یکبار اثر جان کارنی محصول ۲۰۰۷ می‌تواند یک نمونه موفق از اثری باشد که با ساده‌ترین و بی‌تکلف‌ترین شکل ممکن ساخته می‌شود و به طرز حیرت انگیزی از بسیاری از تولیدات استودیویی با هزینه‌های بالا جلو می‌زند. داستان در مورد نوازنده‌ای خیابانی است در خیابان‌های دوبلین که با نوازندگی گیتار و خوانندگی امرار معاش می‌کند.
از همان ابتدای امر موسیقی و ترانه‌های احساسی اثر پررنگ خود را نمایان می‌کند. مدتی از شروع فیلم نمی‌گذرد که جوان موزیسین فیلم در طی یک اجرای به معنای واقعی کلمه قدرتمند در انتهای شب زمانی که خود را آماده رفتن به خانه می‌کند با دختری جوان آشنا می‌شود که تنها شنونده او است. برخوردی که از همان لحظات اولیه چنان صمیمانه و واقعی است که به سرعت مخاطب را درگیر این زوج دوست داشتنی می‌نماید. شیمی‌ای که بین دختر و پسر درون فیلم شکل می‌گیرد چنان گیرا است که مخاطب از همان ابتدا این زوج را ساخته شده برای هم می‌بیند. راز بزرگ فیلم یک بار در طول نمایش، فارغ از اجراهای احساسی و توأمان ساده آن این است که بیننده در طول تماشای فیلم دائم به دنبال شواهدی از وصال این زوج دوست داشتنی است. سوالی که مداوم در زمان مشاهده فیلم در ذهنم پرسه می‌زد این بود که در نهایت سرانجام ارتباط این دو چه می‌تواند باشد و درام قصه با این زمینه سازی قرار است خود را به کجا بکشاند.
پایان فیلم احتمالاً کمی با آنچه در اعماق قلب خواهان آن بودیم تفاوت خواهد داشت ولی نشان از جسارت کارنی دارد که با مهارت مخاطب را به یک پایان‌بندی از یک عشق در جهان مدرن رهنمون می‌سازد. عشقی که لزوما با وصال به سرانجام نمی‌رسد زیرا که عشق در طلب مطلوب است که معنا خواهد داشت. آن زمان که عاشق به معشوق خود برسد زمانی است که عشق شروع به رنگ باختن می‌کند و کارنی برای احترام گذاشتن به مسیری که زن و مرد درون فیلم در نتیجه این عشق طی کرده‌اند. تصمیم می‌گیرد تا در انتها مسیر آن دو را از یکدیگر جدا نماید.
همانطور که ذکر شد وصال، نقطه آغاز پایان عشق است. برای بیننده نیز این پایان بندی بدون به هم رسیدن باعث می‌شود تا فیلم در ذهن‌ها ماندگار بماند و چرخ دنده‌های ذهن را پس از پایان فیلم به کار بیندازد.
علت این کیفیت در فیلم صرفاً محدود به این رویکرد کارنی در قصه نیست. فیلم در جزئیات به ظاهر بی‌اهمیت که موقعیت‌های بعضاً کمیک و بعضاً احساسی محسوب می‌شود می‌تواند به پرداخت شخصیت‌های خود برسد. سرقتی که در ابتدای فیلم از مرد می‌شود و بعد در ادامه می‌بینیم که پس از گرفتن سارق رفتار با گذشتی با او دارد مثالی از این جزئیات خرد در خدمت شخصیت پردازی است. از مثال‌های دیگر می‌توان به رابطه پسر با پدر پیرش اشاره کرد و یا رابطه دختر با مادرش، همه این‌ها در کنار هم این ظرفیت را در مخاطب به وجود می‌آورد که احساس صمیمیت با شخصیت‌های آن داشته باشد.
نکته دیگر در مورد یک‌بار بازیگری است گلن هانسارد و همچنین مارکتا ایرگلووا که در زمان فیلمبرداری تنها ۱۹ سال داشته هر دو نابازیگر محسوب می‌شوند. (هانسارد به غیر از یک نقش کوتاه در سال‌ها قبل تجربه حضور جلوی دوربین را نداشته) کارنی برای فائق آمدن به این معضل از محدودیت پروسه تولید به نفع خود استفاده کرده به این صورت که وقتی عملاً تیم پشت صحنه به آن معنا وجود ندارد و نور و صدا همگی به صورت طبیعی در صحنه باشد و فیلمبرداری‌ها نیز با لنز تله‌فوتو انجام گیرد تا فاصله هرچه بیشتر فیلمبردار از بازیگران را موجب شود، نتیجه امر منجر به این شده تا ناخودآگاه احساس آرامش بیشتری به افراد جلوی دوربین منتقل شود. این‌ها مواردی است که به کمک فیلم آمده تا شخصیت‌های آن این چنین باورپذیر بتوانند جلوه کنند ضمن اینکه گویا کارنی دست بازیگرانش را در بداهه گویی باز گذاشته تا در لحظه و متناسب با حسی که در صحنه دارند بتوانند دیالوگ‌های دیگری غیر از فیلمنامه را ادا کنند گفته می‌شود که سکانسی که در آن مرد از زن می‌خواهد که مقداری زبان چکی به او یاد بدهد ایرگلووا در آن لحظه به زبان چکی می‌گوید که تو را دوست دارم در حالی که هانسارد واقعا متوجه نبوده که چنین عبارتی استفاده شده و سوال و پیگیری او از دختر در آن سکانس کاملاً واقعی است.
در نهایت یک بار همانطور که در ابتدا ذکر کردیم اثری بی‌شیله و بدون زرق و برق است و نشان می‌دهد که حتی با گیتاری شکسته نیز می‌توان قلب‌ها را به لرزه انداخت. همانطور که کار ی با ۱۵ هزار دلار بودجه توانسته چنین کاری را انجام دهد.
نویسنده : امیرحسین رمضانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا