نقد و بررسی

بررسی فیلم میس سان‌شاین کوچولو (Little Miss Sunshine) 2006 از سینمارنا

ون درخشان خانواده هوور

امتیاز کاربران

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
امتیاز : 3.5 از 4
  میس سان شاین کوچولو به عنوان یک کمدی جاده‌ای بسیار موفق عمل می‌کند و نیز به عنوان یک اثر واجد قلب در ذهن‌ها باقی می‌ماند. فیلم محصول ۲۰۰۶ و ساخته زوج کارگردان جاناتان دیتون و والری فاریس و نویسندگی مایکل آرندت است که در آن بازیگرانی از قبیل استیو کارل، آلن آرکین، پل دینو، ابیگل برسلین، گرگ کینر و تونی کولت در نقش یک خانواده از هم پاشیده هستند که در طی یک تصمیم ناگهانی می‌خواهند دختر کوچک خانواده، آلیو را به یک مسابقه دختر شایسته در ایالت کالیفرنیا برسانند.
از خوبی فیلم‌های جاده‌ای این است که شخصیت‌های خود را همواره در موقعیت‌های جدیدی قرار می‌دهد که باعث می‌شود در طی کنش و واکنش میان رخدادهای به وجود آمده در طول یک سفر به خوبی سیر تحولاتی را که در یک داستان مد نظر داریم پیاده‌سازی کنند. در حقیقت فیلم‌های جاده‌ای استعاری‌ترین فرم زندگی هستند در این گونه فیلم‌ها زندگی به مثابه یک سفر در نظر گرفته می‌شود سفری که معمولاً به صورت جمعی انجام شده و در طی این سفر ممکن است افرادی در این مسیر به آن اضافه یا حذف شوند. همچون زندگی که در طول آن همراهان متفاوتی در کنارمان خواهیم داشت و لزوماً مسیر مشترکی نیز تا انتهای مسیر نداریم مثل پدر، مادر، خواهر، برادر، دوست، همسر، فرزند و همکار.
در پرده اول فیلم ۶ کاراکتر این خانواده در یک روز از زندگی روزانه‌شان معرفی می‌شوند. شخصیت‌هایی که به معنای واقعی کلمه هیچ ارتباطی نمی‌توانند با هم داشته باشند و ما ارتباط سرد و خصمانه‌ای را میان آنها شاهدیم. پدربزرگی که معتاد به مواد مخدر است. پدری که سخنران انگیزشی برای رسیدن به موفقیت است ولی به طرز طعنه آمیزی خود نماد شکست خوردگی است. مادری که سعی می‌کند تا حلقه اتصالی بین این اعضای منفصل از هم باشد در حالی که خود زیر این فشار در حال از پا درآمدن است. برادر زنی که با وجود تحصیلات عالی رتبه‌ای که دارد به دلیل مسائل عاطفی به افسردگی مبتلاست و اقدام به خودکشی نموده. پسری نوجوان که در بحران عصیان نوجوانی به سر می‌برد و با روزه سکوتی لجوجانه می‌خواهد مصمم بودن خود را برای رسیدن به آرزوی دیرینش، یعنی ورود به نیروی هوایی ثابت کند. و در نهایت دختر کوچک خانواده که هنوز کودک‌تر از آن است که دنیای ناراحت بزرگترها را درک کند ولی او هم به نوعی وسواس فکری برای برنده شدن در مسابقات دختر شایسته مبتلاست.
کل این گروه از شخصیت‌ها هم به خوبی معرفی می‌شوند و هم به خوبی پرداخت شده و هم یک پس زمینه منطقی از آنها و نوع رفتارشان در طول فیلم به دست می‌رسد. فرزندانی که در کمالگرایی والد خود برای همیشه برنده بودن غرق شده‌اند و به نوعی قربانی خودخواهی پدر هستند که با اینکه در بیرون از خانواده مخاطبی برای آموزه‌هایش وجود ندارد ولی در اقدامی که مصداق خود را گول زدن است سعی دارد تا با اصرار بر این سخن که برنده همه چیز را می‌برد و بازنده همه چیز را می‌بازد، به نوعی خود را آرام نگاه دارد. اینجا ورود دایی فرانک به خانواده تعادل شکننده موجود از وضع حاضر را بر هم می‌زند. او که به تازگی از یک اقدام به خودکشی جان به در برده بعد از ورود به این خانه متوجه وخامت اوضاع دیگران می‌شود. این تضاد به حدی است که در نگاه مخاطب فرانک فرد منطقی و سالم خانواده به نظر می‌رسد. ورود دایی فرانک به قصه به عنوان محرک و استارت این تغییرات عمل می‌کند. اما عامل اصلی تغییر و تحول مسافرت خانوادگی آنها است که با یک ون قراضه از آلبوکرکی تا کالیفرنیا قرار است ادامه پیدا کند.
لحظات فیلم در ون، نشانه استفاده هوشمندانه سازندگان از فضا است. اصولاً همین که ۶ نفر را در یک ماشین کنار یکدیگر قرار بدهید ناخودآگاه این نزدیکی فیزیکی موجب خواهد بود تا آن شش نفر از حالت عادی بیشتر به برقراری ارتباط با یکدیگر بپردازند. اما فرد کلیدی در این سفر اکنون پدربزرگ خانواده است که  معلوم می‌شود چه انسان خوش سفری است و او آن کسی است که با کله شقی خود همه را وادار به واکنش می‌نماید و آن یخ‌های میان خانواده را می‌شکند. شخصیتی دوست داشتنی که با بازی درخشان آلن آرکین ثبت شد
خود این ون زرد رنگ درون فیلم نبز به نحوی کاراکتری از فیلم می‌شود. معمولاً در سینما خانه نماد خانواده محسوب می‌شود. خانه آن عنصری است که هویت خانواده را نمایندگی می‌کند. اما در اینجا این وظیفه به عهده ون فولکس تی ۲ گذاشته شده. ماشینی که همچون خانواده هوور کامل نیست حتی هر از چند گاهی باید آن را هل داد اما در نهایت از پس
وظیفه خود که همان حفاظت از خانواده است بر می‌آید.
.در پرده آخر در جمع‌بندی فیلم دور هم جمع شدن این خانواده را می‌بینیم خانواده‌ای که حالا پدربزرگ را کنار خود ندارد هوورها وقتی که سفر خود را شروع می‌کردند گویی هر یک ساکن جزیره‌ای منزوی بودند اما در صحنه آخرین شاهدیم همه با هم روی سن می‌رقصیدند. این کل آن فرایندی است که میس سان شاین کوچولو خواستار نمایش آن بود. اینکه زندگی خود به اندازه کافی سخت هست که بخواهیم با برچسب زنی‌های برنده و بازنده و شکست و موفقیت اضطراب آن را برای خود بیشتر کنیم و مهم‌تر از آن، توفیق در زندگی فقط در برد و باخت محدود نیست بلکه ابعاد مختلفی می‌تواند داشته باشد و این چیزی است که ما باید خود به آن برسیم همانطور که خانواده هوور در نهایت دریافت نمود.
در مجموع میس سان شاین کوچولو فیلم بسیار لطیف و بامزه و حساسی است که راه مناسبی را برای تعریف کردن خود انتخاب نموده و سوای یک یا دو جا که کمی تصمیم گیری‌ها شخصیت ها ناگهانی و توی ذوق زننده بود مثل قهر و آشتی دووین با خانواده، در کل فیلم دلپسندی محسوب می‌شود
نویسنده : امیرحسین رمضانی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا